بیان خاطرات تلخ و شیرین از حال و هوای پیروزی انقلاب در هرسین/

از انسجام مردم هرسین در برگزاری تظاهرات و اقدامات ضد رژیم ستم شاهی تا خاطره ای تلخ از کتک کاری یک روحانی و چرخاندن تانک به علامت پیروزی در شهر

سرویس: جهاد و شهادتکد خبر: 27366|10:00 - 1395/11/12
نسخه چاپی
از انسجام مردم هرسین در برگزاری تظاهرات و اقدامات ضد رژیم ستم شاهی  تا خاطره ای تلخ از کتک کاری یک روحانی و چرخاندن تانک به علامت پیروزی در شهر
مجبور شدیم برای ایجاد امنیت در شهر سه دستگاه تانک را از ارتش کرمانشاه به هرسین بیاو ریم و دو گلوله به سمت کوه دیوانگاه شلیک کردیم....

به گزارش خبرنگار دیوانگاه،سال 57 انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، این انقلاب از نادر انقلاب‌هایی بود که مردم بدون درگیری مسلحانه مخالفت خود را علیه حکومت شاهنشاهی اعلام کردند و آن را سرنگون ساختند.



مردم شهرستان هرسین هم همانند بسیاری از شهرهای کشور که هم‌پای رهبر فرزانه‌اش به میدان آمدند تا ریشه‌ استکبار را با سرنگونی رژیم ستمشاهی بخشکانند، حضوری موثری داشتند.



در دوران انقلاب اسلامی همه آمده بودند تا برای پایداری اسلام و انقلاب در این سرزمین فریاد بزنند و در این میان بودند عزیزانی بودن که نشان ایثار و استقامت را بر سینه خود حک کردند.

 

در این میان به پای خاطرات مبارزان انقلابی در هرسین نشستیم تا آنان حال و هوای دوران انقلاب اسلامی را برایمان بازگو کنند.

 

مصطفی رستمپور از مبارزان دوران انقلاب در شهرستان هرسین در گفتگو با دیوانگاه به بیان خاطراتش در مبارزه با رژیم ستمشاهی پرداخت و اظهار داشت: جرقه پیروزی انقلاب تقریبأ از یک سال قبل از آن شکل گرفت که در جریان آن در روزنامه اطلاعات آنوقت مطلبی توهین آمیز علیه امام خمینی(ره) منتشر می شود و در پاسخ به این اقدام علمای قم و از آنجمله آنها آیت الله رضوانی سخنرانی کوبنده ای داشتند که در نهایت پس از آن در همان مکان عمال رژیم آنها را گلوله می بندند و حدود 40نفر در آنروز کشته می شوند.

وی افزود: در ادامه این حرکت مردم شهرهای تبریز، اصفهان و شیراز و سایر استان ها هم در چهلم شهدای قم دست به تظاهرات گسترده علیه رژیم شاه زدند.

 

این مبارز دوران انقلاب خاطرنشان کرد:  حدود ده روز قبل از پیروزی انقلاب بود که حرکات و تظاهرات علیه حکومت شاه در هرسین شکل گرفت، که با توجه به اینکه در این تظاهرات ها اکثرأ روحانیت جلودار جمعیت بودند ما یک روحانی در مسجد لک داشتیم و از او خواستیم تا در جلو جمعیت حرکت کند و به سمت مسجد حجتی رفتیم که در آنجا هم سخنرانی کردند.

 

آقای رستمپور اظهار داشت: از شکل گیری تظاهرات ها در هرسین تا پیروزی انقلاب اسلامی حدود ده تجمع عمومی و تظاهرات شکل گرفت و تبلیغات ما عمدتأ از طریق پخش اعلامیه  تکثیر نوارهای کاست بود.

 

وی افزود: چند روز قبل از پیروزی انقلاب نشستیم و به این موضوع فکر کردیم که چطور می شود علی رغم مشکلات و اختلافاتی که در هرسین به وجود آمده بود آحاد مردم شهرستان را برای تظاهرات بر علیه شاه متحد کنیم.

 

این مبارز دوران انقلاب خاطرنشان کرد: به این نتیجه رسیدیم که بکی از فرزندان شیخ فرج الله کاظمی را برای اینکار به هرسین دعوت کنیم که در نهایت تصمیم گرفتیم که شیخ علی کاظمی را که در اصفهان درس میخواند به هرسین بیاوریم که ایشان این امر را مشروط به فرمان امام خمینی(ره) کردند.

 

آقای رستمپور در ادامه اظهار داشت: من به تهران رفتم و فرمان امام را ظرف 48ساعت برای ایشان آوردم که پس از ان سکان راهپیمایی ها را در هرسین به دست گرفت و افراد انقلابی و مذهبی دور اقای کاظمی جمع شدند که پس از آن چند راهپیمایی در هرسین شکل گرفت و در نهایت انقلاب به پیروزی رسید.

 

وی افزود: پس از آن سعی می کردیم علی رغم نا امنی های ایجاد شده در شهر وضعیت شهر را ساماندهی کنیم، در روز های اول پیروزی انقلاب که مردم هنوز باور نداشتند که انقلاب به پیروزی رسیده است شبانه حدود چند هزار تیری از ارتفاعات به سمت شهر شلیک میشد.

 

این مبارز دوران انقلاب تصریح کرد: در نهایت مجبور شدیم برای ایجاد امنیت در شهر سه دستگاه تانک را از ارتش کرمانشاه به هرسین بیاو ریم و دو گلوله به سمت کوه دیوانگاه شلیک کردیم که پس از آن تیراندازی های شبانه هم قطع شد و با چرخیدن در داخل شهر مردم مطمئن شدند که انقلاب شده است.

 

آقای رستمپور اظهار داشت: لحظه پیروزی انقلاب ما در هرسین بودیم و یک عکس از امام خمینی(ره) که بزرگ هم بود جلو یک دستگاه جیب چهار سیلندر که آنزمان داشتیم نصب کردیم و در داخل شهر چرخاندیم و روز بعد شیخ محمد رضا کاظمی به هرسین آمدند و به همراه مردم راهپیمایی پیروزی انقلاب برگزار شد.

 

علی حسینی از دیگر مبارزان دوران انقلاب بودند که خاطرات تلخ و شیرینی از آن دوران برای گفتن دارد که در گفتگویی پازی صحبت های ایشان نشسنپتیم.

آقای حسینی در ابتدا ضمن گرامیداشت یاد و خاطره امام خمینی(ره) شهدای انقلاب و تمامی خدمتگذاران صدیق به نظام که در آن دوران همه چیز خود را برای شکوفایی انقلاب در طبق اخلاص گذاشتند اظهار داشت: جا دارد تمام فداکاری های این عزیزان بازگو شود چراکه آنها برای انقلاب سنگ تمام گذاشتند و مردم نیز به تبعیت از امام خود با پا خاستند.

 

وی افزود: در هرسین برخی از علما از جمله حاج علی کاظمی(ره)، حاج سید محمد تقی موسوی(ره) و آیت الله حجتی(ره)پیشرو این جریانات بودند و بنده و امثالهم هم به تبعیت از آنها برنامه هایی در حد توان در هرسین انجام می دادیم.

 

این مبارز دوران انقلاب خاطرنشان کرد: آنزمان در قالب جلسات دینی و قرآنی برنامه های تظاهرات و تبلیغات را سازماندهی می کردیم و از آنجاییکه یک هماهنگی خوبی بین جوانان در محلات بود اطلاعیه های امام را در قالب نوشته و نوار تکثیر می کردیم و در سطح شهرستان و حتی برخی روستاهای منطقه لرستان پخش می کردیم.

 

آقای حسینی در ادامه اظهار داشت: در یکی از سخنرانی ها که در مکان فعلی مسجد آیت الله حجتی (ره) برگزار بود آیت الله حجتی(ره) سخنرانی کوبنده ای بر علیه رژیم شاه کردند و در همان جلسه بود که ما به جوانان و شرکت کنندگان در مراسم اعلام کردیم که پس از این برنامه شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی(ره) داریم که یکی از دوستان به من گفت که یکی از عوامل رژیم در بین جمعیت است و ان شخص را به من معرفی کردند بنده هم به سمت او رفتم و به او گفتم که بعد از مراسم تجمع داریم و او هم چیزی نگفت.

 

وی افزود: در جریان این تظاهرات ها بود که نیروهای رژیم به دنبال دستگیری من بودند و وقتی در هرسین موفق به دستگیری من نشدند در نهایت از طریق دوستان به روستاهای  بخش لرستان رفتم و از آنجا راهی تهران شدم ، در تهران نامه ای را که برای کسب تکلیف به خدمت آقایان گلپایگانی، شریعتمداری و نماینده امام خمینی(ره) برده بودیم در نهایت نماینده امام(ره) پاسخ نامه را دادند و گفتند که هر آنچه باعث شور انقلاب می شود انجام دهید.

 

این مبارز دوران انقلاب تصریح کرد : در آنزمان من به سمت یک قهوه خانه در کوچه عرب های تهران که پاتوق بچه های هرسین بود رفتم که جواب نامه را به یکی از بچه ها بدهم که به هرسین بیاورد که در آنجا بنده توسط سه نفر که دو تای آنها پاسبان و یکی لباس شخصی بود دستگیر شدم که البته توانستم با ترفندی نامه ها را از خود جدا کنم.

 

آقای حسینی اظهار داشت: حدود دو ماه در کمیته مشترک تهران با شهید مفتح، ربانی شیرازی و جواد کرمانی، در یک اتاق بازداشت بودیم که پس از آنکه در بازجویی چیزی از ما پیدا نکردند ما را آزاد کردند.

 

وی افزود: آنچه که در آنزمان بیشتر قابل توجه بود حضور جوانی بود که در شعار نویسی ها و پخش اعلامیه ها کمک می کردند.

 

این مبارز دوران انقلاب خاطرنشان کرد: از جمله خاطرات تلخی که در آن دوران هنوز به یاد دارم این بود که در آنزمان در هرسین یک روحانی داشتم به اسم آقای محقق که برای کارهای مذهبی اعزام شده بود که ایشان توسط یک نفر که آنزمان در نیروی هوایی وقت استخدام بود مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، که وقتی از او پرسیدیم که چرا اینجوری شده ایشان گفت که از من خواستند که برای شاه در روی منبر دعا کنم ولی قبول نکردم که این بلا را سر ما آوردند.

 

آقای حسینی در پایان اظهار داشت: هر چند که آن طرف را مجبور به عذر خواهی و اظهار ندامت در ملأ عام کردیم ولی علی رقم اینکه این فرد روحانی میهمان ما بود این خاطره تلخ هنوز در ذهن من باقی مانده است.