رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان و فعالان تشکل‌های دانشجویی سراسر کشور:

جمهوری اسلامی در مسیر رشد، پیشرفت و افزایش قدرت است

سرویس: اخبار هرسینکد خبر: 32213|11:02 - 1403/12/23
نسخه چاپی
جمهوری اسلامی در مسیر رشد، پیشرفت و افزایش قدرت است
رهبر انقلاب اسلامی فرمودند: حوادثی که در منطقه غرب آسیا پیش آمد، حوادث تلخ و دردناکی است. لکن جمهوری اسلامی بحمدالله رشد خودش و پیشرفت خودش و افزایش قدرت خودش را همچنان داراست.

به گزارش دیوانگاه ،مشروح سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار رمضانی با دانشجویان ….

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

جلسه‌ی خیلی خوبی بود. بیانات جوانان عزیزمان من را به این نتیجه میرساند که سطح تفکّر و تحلیل و برداشت مجموعه‌ی دانشجویی روبه‌رشد است؛ یعنی امسال من مطالبی را شنیدم که سطح آن از مطالبی که سالهای قبل ــ مثلاً سال قبل ــ می‌شنیدم بالاتر است. خود این یک مسئله‌ی امیدبخش و مژده‌آفرینی است؛ یعنی مجموعه‌ی جوان کشور و دانشجوی کشور دارد حرکت میکند و پیش میرود. گاهی ما در حال حرکتیم، متوجّه حرکت خودمان نیستیم، امّا حرکت دارد انجام میگیرد؛ الان این‌جور است. الان خوشبختانه تفکّر حاکم بر محیط دانشجویی تفکّری است که به سمت پخته‌تر شدن و جامع‌نگر شدن دارد پیش میرود.

البتّه این معنایش آن نیست که من همه‌ی آنچه را اینجا گفته شد قبول داشته باشم؛ ممکن است بعضی از مطالب را قبول نداشته باشم. مثلاً فرض بفرمایید یکی از برادرها گفتند آن کسانی که عناصر قدرت در اختیار آنها است، مثلاً عناصر امنیّتی و نظامی و مانند اینها، در مواقع حسّاس در مقابل رژیم صهیونیستی مثلاً به وظیفه‌شان عمل نمیکنند، تبدیل میشوند به بیانیّه‌نویس! این درست نیست؛ نه، آن کسانی که باید کاری را انجام بدهند، در وقت خودش کار را انجام دادند. اگر آن کاری که شما متوقّعید انجام بگیرد و انجام نمیگیرد، دنبال کنید و تحقیق کنید ــ که البتّه بعضی جاها قابل تحقیق هم نیست، برای اینکه مسائل سرّی است خیلی از این مسائل ــ خواهید دید که نه، موجّه است؛ یعنی آن عملی که انجام گرفته یا عملی که انجام نگرفته، کاملاً دارای توجیه است.

راجع به جوانها هم گفتند که من منصرف شده‌ام از تکیه‌ی به جوانها، نه، امید بنده فقط همین شما جوانها هستید. [بنده] معتقدم به تکیه به جوانها، منتها شرایط زیادی وجود دارد که به آن شرایط باید توجّه کرد ــ حالا من در صحبت امروز شاید یک اشاره‌ای بکنم ــ و آن شرط اساسی این است که بر مواضع خودتان ماندگار باشید، «استقامت» کنید؛ این‌جور نباشد که به یک تحلیلی برسید، یک قضاوتی بکنید که انقلابی است، درست است و مورد قبول است، بعد بر اثر حتّی یک مانع کوچک، یک تردید، از آن مبنا منصرف بشوید و تبدیل بشوید به یک آدم بی‌تفاوت. مراقب باشید که این روحیه را، این احساس را، این نشاط را، این تحلیل را حفظ کنید.

از مسئولین محترم وزارت علوم و وزارت بهداشت هم خواهش میکنم جدّاً به این حرفها توجّه کنند؛ حتّی نوشته‌های این برادران و این خواهرمان را ــ که گلایه‌هایی در آن بود ــ بگیرند، بخوانند و دقّت کنند و ترتیب اثر بدهند؛ یک مواردی‌ از آنها کاملاً‌ درست است. ما هم البتّه تا آنجایی که به ما مربوط میشود، مطمئنّاً ترتیب اثر میدهیم.

من عرایضم را امروز در سه بخش تنظیم کرده‌ام و عرض میکنم؛ یک کلمه‌‌ی کوتاهی درباره‌ی ماه رمضان و روزه است؛ یک بحثی درباره‌ی مسئله‌ی دانشجوها است، مسئله‌ی شما؛ یک بحث دیگر هم راجع به همین مسائل جاری سیاسیِ سر زبانها چند نکته‌ی کوتاه هست که عرض خواهم کرد.

البتّه این را بگوییم که سال گذشته که این جلسه تشکیل شد تا امسال حوادث گوناگونی پیش آمده؛ پارسال وضعیّت متفاوتی داشتیم. سال گذشته، در مثل امروزی که با شما دانشجوها جلسه داشتیم، شهید رئیسی زنده بود، شهید سیّدحسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) در کنار ما بود، شهید هنیّه، شهید صفیّ‌الدّین، شهید سنوار، شهید ضیف و چندین شخصیّتِ برجسته‌ی انقلابیِ بزرگ در میان ما یا در کنار ما حضور داشتند که امسال نیستند. نگاه ناقص و بی‌پشتوانه و سطحی از سوی دشمنان و مخالفان و رقیبان جمهوری اسلامی یک برداشت غلطی را از این حادثه میکند. من میخواهم در نقطه‌ی مقابل حرف آنها، با اطمینان کامل، به شما بگویم بله، این برادران بسیار ارزشمند بودند و واقعاً‌ نبودنشان برای ما خسارت است؛ در این تردیدی نیست، امّا ما امسال که اینها را نداریم، نسبت به سال گذشته در مثل همین روز، در برخی از مسائل قوی‌تر از سال گذشته هستیم، در بعضی از مسائل ضعیف‌تر نیستیم، اگر قوی‌تر نباشیم. امسال ما بحمدالله از لحاظ گوناگون، از جهات مختلف، قوّتها و توانایی‌هایی داریم که سال گذشته اینها را نداشتیم. بنابراین بله، نبودن این عزیزان خسارت است، حوادثی که در منطقه‌ی غرب آسیا پیش آمد حوادث تلخ و دردناکی است لکن جمهوری اسلامی بحمدالله رشد خودش و پیشرفت خودش و افزایش قدرت خودش را هم‌چنان دارا است.

در سال سوّم هجرت، پیغمبر اکرم کسی مثل حمزه را از دست داد؛ در جنگ اُحد، حمزه از کنار پیغمبر رفت. فقط هم حمزه نبود، [بلکه] برجسته‌ترین‌شان حمزه بود، وَالّا شجاعان دیگر، یاران دیگر رفتند؛ این مال سال سوّم هجرت است. سال چهارم هجرت و پنجم هجرت، پیغمبر بسیار قوی‌تر از سال سوّم هجرت بود؛ یعنی از دست دادن شخصیّت‌های برجسته به ‌هیچ ‌وجه به معنای عقب‌گرد، عقب‌رفت، ضعیف شدن نیست، اگر چنانچه دو عامل وجود داشته باشد که یکی عبارت است از «آرمان»، دوّمی «تلاش»؛ آرمان و تلاش. اگر این دو عامل در یک ملّتی وجود داشته باشد، بودن و نبودن شخصیّت‌ها خسارت است منتها به حرکت کلّی ضربه‌ای نمیزند.

امّا بحث مربوط به ماه رمضان. خداوند متعال میفرماید: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون‌؛(۲)یعنی طبق این آیه، هدف روزه عبارت است از تقوا. تقوا چیست؟ تقوا از مادّه‌ی «وقایة» است. وقایه یعنی حفظ. تقوا یعنی وسیله‌ی حفظ، وسیله‌ی مصونیّت، عنصر مصونیّت‌بخش؛ این تقوا است. تقوا انسان را مصون میکند؛ از چه چیز؟ از بدی‌ها، از وسوسه‌ها، از بداندیشی‌ها، از بدخواهی‌ها، از خیانتها، از فسقها، از شهوت‌رانی‌ها، از بی‌اعتنائی به وظیفه، از ترک فعل واجب؛ تقوا این است؛ این خیلی مهم است. روزه به شما یک نمونه‌ای، یک مستوره‌ی(۳)کوچکی از این حالت را اعطا میکند؛ یعنی شما گرسنه هستید غذا هم هست، تشنه هستید آب هم هست [امّا] نمیخورید و نمی‌آشامید؛ یعنی خودداری میکنید؛ این همان تقوا است، منتها در چند ساعتِ روز و نسبت به چند مورد محدود؛ این حالت باید عمومیّت پیدا کند در زندگی من و شما و باتقوا بشویم.

در سرتاسر قرآن آثار تقوا خیلی زیاد است امّا حالا من دو مورد از این آثار تقوا را اشاره میکنم. اوّل: وَ مَن یَتَّقِ اللَهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب‌؛(۴)اگر تقوا حاصل شد، تقوا گشایش ایجاد میکند، «گشایش دنیوی». تقوا گشایش دنیوی ایجاد میکند؛ یعنی در زمینه‌ی اقتصاد اثر میگذارد، در زمینه‌ی امنیّت اثر میگذارد؛ تقوا این[جور] است. جامعه‌ای که باتقوا باشد، یَجعَل لَهُ مَخرَجا؛ این تقوا برای او گشایش ایجاد میکند. دوّم: هُدىً لِلمُتَّقین‌‌؛(۵)قرآن هدایت است برای صاحبان تقوا؛ «هدایت الهی». چیز کمی نیست هدایت الهی؛ مهم‌ترین چیز همین است. مگر نمیخواهیم به نجات و فلاح و سعادت برسیم؟ خب یک هدفی وجود دارد؛ به این هدف میخواهیم برسیم؛ ‌یکی باید ما را راهنمایی کند، دستگیری کند؛ خدا است. خدا دستگیری میکند؛ کِی؟ آن وقتی که ما تقوا را رعایت کنیم. پس بنابراین روزه را وسیله‌ای قرار بدهید برای اینکه تقوا را در خودتان تقویت کنید؛ این اساس کار است. امروز هر دوی این نتیجه‌ها، یعنی هم گشایش، هم هدایت، برای ما جنبه‌ی کاربردی دارد. ما، هم احتیاج داریم به گشایش، هم احتیاج داریم به هدایت الهی.

خب، تقوا را چه جوری به دست بیاوریم؟ در این زمینه حرف زده‌اند، راه‌‌حل گفته‌اند، آنچه بنده میخواهم در یک جمله عرض بکنم، [این است که] تقوا دست خود من و شما است؛ ‌عزم و اراده‌ی ما را لازم دارد؛ باید اراده کنیم. امام (رضوان الله علیه) در یکی از این کتابهای اخلاقی‌شان ــ شاید چهل حدیث یا اسرار الصّلوة ــ خطاب به خواننده‌ای که میخواهد راه توحید را پیش برود و در راه توحید سلوک کند، چند جا تکرار میکنند و میگویند: «تصمیم مردانه بگیرید، تصمیم قاطع بگیرید»؛(۶)با تصمیم شما، با ملاحظه‌ی شما، با مراقبت شما تقوا حاصل میشود. آن جوانی که در یک حادثه‌ی پُرجاذبه برای جوان ولی حرام، خودش را حفظ میکند، این [کار]، نیروی تقوا را در او تقویت میکند و آن حالت مصونیّت را، خویشتن‌داری را افزایش میدهد. این بحث درباره‌ی ماه رمضان.

[حالا] درباره‌ی دانشجو؛ حرفهایی که شماها در مورد مسائل دانشجویی زدید و امیدی که به حرکت دانشجویی در دل کسانی که معتقد به دانشگاه هستند وجود دارد، کاملاً حرفهای درستی بود، بنده هم همه‌ی اینها را تصدیق میکنم. من یک مطلب کوتاهی را ــ [البتّه] اگر بتوانم ان‌شاء‌الله آن را امروز کوتاه بیان کنم ــ اینجا یادداشت کرده‌ام که بیان کنم، و آن، همین مسئله‌ی «هویّت دانشجویی» است. ببینید، در طول این دو قرنی که تمدّن غربی وارد کشور ما شد و با ما ارتباط پیدا کرد و با غربی‌ها و تمدّن غربی‌ها سروکار پیدا کردیم، جوان ایرانی دو تجربه‌ی متفاوت در مواجهه‌ی با تمدّن غرب دارد: یک تجربه، تجربه‌ی اوّل او است که نتیجه‌اش شیفتگی و خودباختگی است؛ یک تجربه، تجربه‌ی بعدی او است که نتیجه‌اش شناخت و برخورد گزینشی و احساس استقلال، و در یک مواردی کاملاً احساس جدایی و دوری است. این دو برخورد را من مختصر توضیح بدهم.

در برخورد اوّل، مواجهه‌ی اوّل، وقتی که با غربی‌ها، با عناصر غربی، با بعضی از نمادهای غربی سروکار پیدا کردیم، جوان ایرانی ــ بحث سر جوان است، من راجع به جوانها دارم صحبت میکنم؛ طبقات دیگرِ مردم تقریباً احساسشان شبیه احساس جوانها است؛ من حالا راجع به جوانها میخواهم عرض بکنم ــ در آن برخورد اوّل وقتی با غرب مواجهه پیدا کرد، یک پیش‌فرضی برایش به وجود آمد، یک تصوّر قطعی‌ای برایش به وجود آمد و آن عبارت بود از: دوگانه‌ی «غرب پیشرفته، و ایران عقب‌مانده و ضعیف»؛ «غرب موفّق، و ایران منحط»؛ این برایش مسجّل شد. وقتی جوان ایرانی خودش را در مقابل پیشرفتهای غربی و علم غربی و فنّاوری غربی و مانند اینها مشاهده میکرد، احساس میکرد که عقب‌مانده است، منحط است، ناتوان است؛ او پیشرفته است و باید دنبال او حرکت کرد، باید دنبال او راه افتاد.

خب واقع قضیّه هم همین بود؛ یعنی ایرانِ صد سال پیش، حقیقتاً از غربِ صد سال پیش خیلی عقب‌تر بود. حالا دلایل و علل و عواملش مفصّل است و بحث امروز ما جای اینها نیست، ولی خب این واقعیّت داشت. منتها یک نکته‌ی مهمّی اینجا وجود دارد: اگر چنانچه شما به طرف مقابل که نگاه کردید ــ مثلاً‌ به غرب نگاه کردید ــ و نقاط قوّت او را دیدید، اگر چنانچه این نقاط قوّت شما را متوجّه به نقاط ضعف خودتان بکند و شما را به فکر فروببرد، این خوب است. آدم نگاه کند ببیند آنها چه کار کردند، ما چه کار باید بکنیم؛ فرض بفرمایید آنها به پیشرفت علمی دست پیدا کردند، ما هم بایستی به پیشرفت عملی دست پیدا کنیم؛ اگر این باشد خوب است، امّا این اتّفاق نیفتاد. نگاه شد به غرب به صورت یک موجود موفّق، [یعنی] قوّتهای او موجب شد که قوّتهای خودمان از یادمان برود! نقطه‌قوّت‌هایی هم ما داشتیم؛ ملّت ایران نقطه‌قوّت‌هایی داشت: ایمان داشت، صفا داشت، برادری داشت، خانواده داشت، وفا [داشت]، حیا [داشت]؛ اینها نقاط قوّت ما است. ما از اینها غفلت کردیم، جوانِ آن روزِ ما از اینها غفلت کرد؛ خودش غفلت کرد، یک عدّه‌ای هم در داخل کشور یا پیدا شدند یا حضور داشتند که این غفلت را تشدید کردند؛ یعنی به جای اینکه به خودیافتگی برسند، به خودباختگی رسیدند و این فهم را در بین عموم مردم منتشر کردند که اگر میخواهید به جایی برسید، زندگی‌تان، علمتان، توانایی‌هایتان به آنجایی برسد که در غرب مشاهده میکنید، باید در همه‌ی امور مثل آنها بشوید، باید غربی بشوید، خود شما با تکیه‌ی به اصالتهای خودتان نمیتوانید به جایی برسید! همین حرف معروف تقی‌زاده(۷)که گفت از فرق سر تا نوک پا باید غربی شد؛ لباس باید غربی بشود، اخلاق باید غربی بشود، رفتارهای زندگی باید غربی بشود، همه‌چیز باید غربی بشود تا ما بتوانیم به آنها برسیم.

آن وقت مهم این است که تقلید از غرب، در این خُلقیّات و مسائل اخلاقی و مسائل فکری اتّفاق افتاد، امّا در مسائل اساسی‌ای که غرب متّکی به آنها بود هیچ اتّفاقی نیفتاد. بله، صورت یک دانشگاهی درست شد، امّا از این دانشگاه هیچ انسان برجسته‌ای، هیچ اختراعی، هیچ کار نویی، هیچ پیشرفت علمی‌ای در آن دوره‌ی رضاخان بیرون نیامد. غربی‌ها هم این را تقویت کردند؛ غربی‌ها هم همین احساس را، همین باور را که باید پیرو غرب شد، تبعیّت از غرب کرد، تقویت کردند. آن روز در داخل کشور نماینده‌ی دولتهای غربی در واقع انگلیس‌ها بودند که در اینجا بر همه‌چیز، بر همه‌کس مسلّط بودند؛ [آنها] یک دیکتاتور را سر کار آوردند. رضاخان سر کار‌ آمد؛ با روحیه‌ی اقتدار و دیکتاتوری و قلدری روی همه‌جا دست گذاشت و یک مجموعه‌ای دُوروبَر او به وجود آمدند که اینها از لحاظ فکری ــ چون این حرفها به عقل خود او نمیرسید ــ همین حالت گرایش به غرب را، در واقع تبعیّت از غرب را، هضم شدن و حل شدن در تمدّن مادّی غرب را در بین مردم ترویج کردند، جا انداختند، عملی کردند و در اقتصادمان، در مسائل گوناگونمان، در مسائل اجتماعی‌مان، این را پیش بردند. پرچم حمایت از غرب را در واقع اینها به دست گرفتند.

رضاخان مظهر غرب‌گرایی مخرّب بود؛ غرب‌گرایی ویرانگر؛ یعنی همه‌چیز را در واقع در اختیار غربی‌ها گذاشتند و نتیجه این شد که کشور از باطن، در داخل، از درون پوک شد. لذا وقتی بعد از بیست سال همان انگلیس‌ها مجدّداً رضاخان را از سر کار برداشتند و بردند، کشور ما نه یک ارتش ملّی داشت، نه یک اقتصاد ملّی داشت، نه یک امنیّت ملّی داشت،‌ نه یک سیاست داخلی ملّی داشت،‌ نه یک سیاست خارجی ملّی داشت، نه حتّی لباس ملّی داشت! یعنی پیشرفت کشور را در تغییر لباس، در گذاشتن فلان‌جور کلاه، در این چیزها خلاصه کردند. اینها ‌این‌جوری با غرب مواجه شدند. از قول یکی از این مسئولان، رجال سیاسی دوره‌ی قاجار و پهلوی، مخبرالسّلطنه‌‌ی هدایت، نقل شده که او میگوید که نگاه به بولوارهای شهرهای غربی بود، نه به لابراتوارها، نه به کتابخانه‌ها؛ نوع برخورد این بود.

البتّه آن شخصیّت‌های فکری، امثال تقی‌زاده،‌ امثال فروغی، امثال حکمت، بزرگ‌ترین مقصّرهای آن دوره هستند و اینها ده‌ها سال کشور ما را عقب نگه داشتند. توجّه داشته باشید، مطمئنّاً اگر چنانچه یک گروه دلسوز علاقه‌مندی به جای اینها وجود داشت، میتوانست کشور را پیش ببرد. اینها کشور را عقب نگه داشتند. این، آن برخورد و آن تلقّی اوّلیّه‌‌ی در قبال غرب است.

تجربه‌ی دوّم ــ که به نظرم آن مهم است؛ آن ما را به اینجا رسانده تاکنون ــ از لابه‌لای حوادث تلخ بتدریج برای مردم پیدا شد. عملکردهای ظالمانه و غیر منصفانه‌ی غربی‌ها در کشورمان؛ اشغال بعضی از بخشهای کشور به وسیله‌ی انگلیس و روس تزاری، که آن هم جزو غرب بود آن روزها؛ بعد البتّه باز به وسیله‌ی شوروی بخشهایی از ایران را [اشغال کردند]؛ عوارض این تسلّط‌ها؛ در شمال کشور، در جنوب کشور، در شرق کشور تسلّط پیدا کردند، جاهایی را تصرّف کردند، سرکوب کردند، قحطی به وجود آوردند. هزاران نفر ــ حالا عدد به طور قطعی در اختیار ما نیست، امّا بعضی میگویند چند میلیون [نفر] ــ از قحطی‌ای که غربی‌ها در کشور به وجود آ‌وردند مُردند؛ به خاطر قحطی‌ای که اینها به وجود آوردند. نهضتهای داخلی را سرکوب کردند؛ در تبریز یک جور، در مشهد یک جور،‌ در گیلان یک جور؛ و خیانتهای گوناگون: قرارداد وثوق‌الدّوله،(۸)تمدید قرارداد نفت دارسی(۹)به وسیله‌ی رضاشاه و امثال اینها. این کارها بتدریج افراد هوشمند و آحاد مردم و بخصوص جوانها را متوجّه باطن غربی‌ها کرد؛ یعنی معلوم شد ماورای این ظاهرِ اتوکشیده‌ی روشنِ گاهی با لبخند، یک باطن خبیث وجود دارد، یک باطن خائن وجود دارد؛ این را احساس کردند. تدریجاً آن شوق، آن شیفتگی نسبت به تمدّن غرب در بین بسیاری از آحاد مردم و جوانها کاهش پیدا کرد.

نهضت ملّی نفت در سال ۲۹[۱۳] و ۳۰[۱۳] قطعاً یک مقطع مهمّی بود، مقطع تاریخ‌سازی بود؛ یک نقطه‌ی عطف بود که توانست باطن غربی‌ها را به ما نشان بدهد؛ کلّیّت غرب را، باطن کلّیّت غرب را این نهضت با مقدّماتش، با مؤخّراتش و نتایج و تبعاتش، برای مردم ایران روشن کرد. مصدّق در مبارزه‌ی با انگلیس در قضیّه‌ی نفت، تکیه‌اش و امیدش به آمریکا بود؛ علناً، صریحاً امیدوار بود که آمریکا از او حمایت کند در مقابل انگلیس، [امّا] ضربه را آمریکا به مصدّق زد؛ یعنی همان آمریکایی که مصدّق امیدوار بود کمکش کند، آن آمریکا کودتا کرد. «کیم روزولت» عنصر کودتاچی معروف و مشهوری که آمد کودتای بیست‌وهشتم مرداد را راه انداخت، یک فرد آمریکایی بود؛ با پول آمریکا، با امکانات آمریکا آمدند این کودتا را راه انداختند و چند ده سال دیگر کشور را اسیر کردند.

خب، پس این حوادث یک نتیجه داد؛ آن نتیجه این بود که برای پیشرفت، تکیه‌ی به غرب نه‌فقط کمک‌کننده نیست بلکه مانع است؛ یعنی تکیه‌ی به غرب نه‌فقط ما را به پیشرفت نمیرساند بلکه مانع پیشرفت میشود. معلوم شد که در ایران هر پدیده‌ای که با زیاده‌خواهی‌های غرب، با منافع غرب در تعارض باشد، اینها بی‌رحمانه با آن برخورد میکنند؛ یا مستقیم برخورد میکنند، کمااینکه در بیست‌وهشتم مرداد مستقیم برخورد کردند و آمدند کودتا کردند؛ یا غیر مستقیم برخورد میکنند، یعنی به وسیله‌ی حکومت دست‌نشانده‌ی خودشان، مثل پانزدهم خرداد سال ۴۲؛ آنجا هم برخورد کردند، کشتار کردند، قتل‌عام کردند، منتها به دست محمّدرضا.

خب، این حالت یعنی در واقع شناخته شدن باطن تمدّن مادّی غرب برای ملّت ایران، برای جوان ایرانی، موجب این شد که واکنشها شروع بشود؛ عدّه‌ای سینه سپر کردند. کودتا در مرداد اتّفاق افتاد، در آذر همان سال،(۱۰)در دانشگاه تهران، عدّه‌ای از جوانهای دانشجو، برای آمدن نیکسون که معاون رئیس‌جمهور آن روز آمریکا بود، قیام کردند، ایستادگی کردند و سه نفر از دانشجویان به دست عوامل حکومت کشته شدند؛ یعنی جان باختند. از آن روز شروع شد. البتّه دانشگاه در حوادث بسیار بزرگی دخالت داشته؛ این را توجّه داشته باشید. بله، دانشگاهِ امروز با دانشگاه قبل از انقلاب و حتّی با دانشگاه بعد از انقلاب، با بیست سال قبل، تفاوتهای زیادی دارد؛ امروز دانشگاه جلوتر است، پیشرفتش بیشتر است، فهمش از مسائل گوناگون پیچیده‌تر و عمیق‌تر است، و ایستادگی‌اش هم خوب است. برخلاف آنچه تبلیغ میشود و گاهی گفته میشود که نسل جدید دانشجو و جوان ایرانی مثل نسل دهه‌ی ۶۰ آمادگی ندارد، این‌جور نیست؛ این آمادگی امروز هم وجود دارد. ما این را در قضایای مختلف مشاهده کرده‌ایم، امروز هم داریم جلوی چشم خودمان مشاهده میکنیم آمادگی جوان ایرانی را برای حضور در صفوف مقدّم؛ در مقابله‌ی با دشمن حاضرند، آمادگی دارند؛ فهمشان هم از مسائل بهتر است، آمادگی‌شان هم بحمدالله بسیار خوب است.

البتّه آن خطّ انحرافی با این کار قطع نشد؛ آن خط ادامه پیدا کرد؛ آن خط تا شروع انقلاب، به طور صریح، ابعاد گوناگون زندگی مردم را تحت تأثیر قرار میداد؛ یعنی واقعاً اگر چنانچه انقلاب در سال ۵۷ اتّفاق نمی‌افتاد، حرکت کشور، حرکت مسئولینِ دولتی آن روز و مسئولین فرهنگی آن روز به نحوی بود که کشور را از همه‌ی مزایای معنوی و اخلاقی و ثروتهای معنوی خودش محروم میکرد؛ یعنی وابستگی را ــ هم وابستگی مادّی و هم معنوی را ــ به خارج، به آمریکا، به کشورهای گوناگون دیگر روزبه‌روز بیشتر میکرد و آنها دستشان در غارت بازتر میشد؛ انقلاب به داد مردم ایران رسید، به داد کشور رسید، توانست جلوی این حمله را بگیرد. آنها بالاخره تا انقلاب ادامه دادند.

من برای این خیلی اهمّیّت قائلم: هنر بزرگ امام (رضوان الله علیه) این بود که اوّلاً‌ با «ملّت» حرف زد، نه با یک قشر خاص، نه با یک حزب یا با یک مجموعه‌ی خاص؛ با ملّت ایران حرف زد، به ملّت هویّت داد، از ملّت مطالبه و اظهار توقّع کرد؛ ملّت را به میدان آورد، وارد میدان کرد؛ این هنر بزرگ امام است. در هیچ یک از قضایای گذشته، این حرکت عظیم ملّی با دعوت کسی مثل امام ــ که البتّه هیچ‌ کس را مثل امام نداشتیم ــ سابقه ندارد.

این[طور] بود که هم به ملّت احساس هویّت داد، از آنها توقّع کرد که وارد بشوند، هم به آنها اعتماد کرد، هویّت فرهنگی و تاریخی ملّت را به یادشان آورد، از غلفت خارج کرد همه‌ی ما را. ماها توجّه نداشتیم به توانایی‌های خودمان؛ امام ما را متوجّه کرد به توانایی‌هایمان، به پیگیری‌هایمان، ما را وارد میدان کرد، ملّت را وارد میدان کرد و در این کار واقعاً مجاهدت کرد، خداوند متعال هم برکت داد. ملّت مرعوب نبودند، مرعوب نشدند، [امام] احساس مرعوب شدن را از ملّت سلب کرد. خب، این حالتِ عمومیِ برخوردِ دوّم میان عمدتاً جوانان کشور ما با حضور غرب و تمدّن مادّی غرب در کشور است که در این زمینه‌ها البتّه ما زیاد صحبت کرده‌ایم.

امّا قلدرهای عالم دست‌بردار نیستند؛ آنچه مهم است این است. قلدرهای عالم، آن کسانی که سالهای متمادی در ایران هر کار خواستند کردند، پنجاه هزار مستشار نظامی و غیر نظامی را آوردند اینجا، هر چه خواستند از منابع کشور بردند، هر جور خواستند تحمیل کردند: «به چه کسی نفت بفروشید، به چه کسی نفت نفروشید، با چه کسی رابطه داشته باشید، با چه کسی نداشته باشید، چه کسی را به عنوان نخست‌وزیر سر کار بیاورید، چه کسی را نیاورید، با روحانیّت چگونه برخورد کنید، با دانشگاه چگونه برخورد کنید» ــ سالهای متمادی، آنها این‌جور در این کشور زندگی کردند ــ دست اینها قطع شده و اینها نمیتوانند ساکت بمانند. از اوّل انقلاب تا امروز با انقلاب مبارزه کردند، مقابله کردند، توطئه کردند، هر کار توانستند کردند.

البتّه در همه‌ی این مدّت، به فضل الهی، انقلاب بر آنها پیروز شده. قلدران عالم میگویند دنیا باید از ما تبعیّت کند! می‌بینید دیگر؛ امروز دارید می‌بینید، یک نمونه‌اش را همه دارند مشاهده میکنند در دنیا.(۱۱)[میگویند] همه باید از ما تبعیّت کنند، همه باید منافع ما را بر منافع خودشان مقدّم کنند؛ اوّل ما. امروز در دنیا این را به همه دارند نشان میدهند؛ در واقع، باطن غرب را دارند در مقابل چشم همه قرار میدهند. البتّه به نظرم ــ این‌جور خیال میکنم ــ ایران اسلامی تنها کشوری است که به طور قاطع این را رد کرده؛ ما به طور قاطع گفته‌ایم که ما به هیچ وجه منافع دیگران را بر منافع خودمان ترجیح نمیدهیم.

خب، حالا برگردیم به مقوله‌ی جوان دانشجوی ایرانی. امروز من میخواهم به شما عرض بکنم که این سیاستِ حرکت دشمن در جهت ترویج همان روحیه‌ی تبعیّت و انفعال و وابستگی، امروز به طور جدّی از طرف دشمن فعّال شده؛ یعنی با شیوه‌های جدیدی، بخصوص با پیشرفتهای علمی‌ای که شده و اینترنت و بقیّه‌ی چیزهایی که هست، در حال کارند در این زمینه؛ دارند تلاش میکنند. دانشجوی ما کجا قرار میگیرد؟ البتّه این احساساتی که اینجا گفته شد، مطالبی که بیان شد، این روحیه‌ای که اینجا نشان داده شد، روحیه‌ی بسیار خوبی است. علاجِ مواجهه‌ی با توطئه‌ی دشمنی که میخواهد نفوذ کند و تصرّف کند و سلطه‌ی ازدست‌رفته بر کشور عزیز ما را دوباره پیدا کند، فقط همین روحیه و همین احساس و همین حرکت کلّی دانشجویی است؛ در این تردیدی نیست.

در مقابل حرکت دشمن ــ این حرکتی که گفتم امروز با شیوه‌های جدید دارد دنبال میشود ــ حرکت اسلامی هم خوشبختانه در حال پیشرفت است. ما امروز در زمینه‌ی مسائل دینی و مسائل اخلاقی و حتّی مسائل عرفانی، نوآوری‌های خوبی داریم. عناصر فکری خوبی امروز خوشبختانه در حوزه‌های علمیّه، در خود دانشگاه، در بخشهای مختلف جامعه رشد کرده‌اند؛ توانسته‌اند زبان مناسب روز را برای تفهیم مفاهیم اسلامی به دست بیاورند، پیدا کنند، از آن استفاده کنند. همین مطالبی که اینجا شما گفتید ــ که حالا ده برابر این را هم در مجموعه‌ی اجتماعات دانشجویی قطعاً میتوان تهیّه کرد و بعد من یک اشاره‌ای هم میکنم ــ همان چیزی‌ است که من چند وقت قبل در یکی از این دیدارها توصیه کردم: «تولید محتوا»؛(۱۲)محتوا همینها است. برای فضای مجازی، یکی از کارهای لازم، تولید محتوا است. همینها محتوا است. کارهایی که شما میتوانید انجام بدهید، فکری که میتوانید تولید کنید، تحلیل عمیقی که میتوانید نسبت به مسائل داشته باشید و ارائه بدهید، همان تولید محتوایی است که ما انتظار داریم.

دانشجو باید اینجا قرار بگیرد؛ جایگاه دانشجو اینجا است. دانشجو میتواند مثل یک معلّم، مثل یک هشداردهنده، مثل یک چراغ راهنما عمل کند؛ به قدر توان خودش در محیطِ مساعدِ مناسبِ خودش. میتوانید عمل بکنید. این، آن چیزی است که به نظر من هویّت دانشجویان عزیز ما این است؛ این حالت توانایی برای بیان کردن، برای تبیین کردن و توضیح دادن.

من البتّه توصیه‌هایی هم دارم. سال گذشته من یک تعدادی توصیه کردم؛ اینجا ذکر کردم مطالبی را.(۱۳)یکی از توصیه‌ها این بود که تشکّلهای دانشجویی به داخل دانشگاه بپردازند؛ این را من تأکید میکنم. این کار، آن‌طور که به من گزارش شد، آن‌چنان که باید و شاید انجام نگرفته؛ توقّع من از شما جوانها این است. موانعی وجود دارد؛ همه‌ی کارهای بزرگ، همه‌ی کارهای خوب یک موانعی برایش پیدا میشود. تصوّر نکنیم که در جادّه‌ی آسفالته داریم حرکت میکنیم؛ نه، پیچ‌وخم دارد،‌ بالا و پایین دارد، مشکلات دارد؛ بر مشکلات فائق بیایید. بر مشکلات فائق بیایید! اگر زبان مناسب تبیین را شما بتوانید به کار ببرید، در دانشگاه میتوانید اثر بگذارید. طرف شما، مخاطب شما دانشجو است،‌ یک جوانی است، عناد ندارد، دشمنی ندارد، آماده‌ی شنیدن است، آماده‌ی قبول است. همان توقّعی که اینجا یکی از برادرها ابراز کردند، گفتند «مراکزی که باید تبیین کنند، باید بیان کنند،‌ به کار خودشان نمیرسند، آن کار را انجام نمیدهند»، خب این توقّع از خود شما هم هست؛ [شما] تشکّلها مطالعه کنید، آماده بشوید و محیط دانشگاه را تحت تأثیر تفکّرات درست خودتان قرار بدهید؛ یک توصیه این است.

یک توصیه [اینکه] جلسات هم‌اندیشی جدّی داشته باشید؛ یعنی واقعاً روی یک مسئله فکر کنید، از عناصر مطمئنّ فکری که امروز وجود دارند ــ  ما عناصر مطمئنّ فکری داریم ــ در جلسات هم‌اندیشی استفاده کنید؛ ‌بحثهای مهمّ روز را مطرح کنید. بعضی از این بحثهایی که مطرح میشود، بحثهای درجه‌ی یک نیست، موضوعات درجه‌ی یک نیست؛ موضوعات درجه دو و سه است. مسائل اصلی کشور، آن مسائلی است که به حرکت انقلاب و حرکت کلّی جامعه ارتباط پیدا میکند ــ مسائل داخلی، مسائل خارجی ــ اینها را پیدا کنید و محلّ بحث قرار بدهید. در قضایای مختلف تحلیل‌های گوناگونی مطرح میشود؛ در روزنامه‌ها، در محیط فضای مجازی؛ این [تحلیل‌ها] تردید ایجاد نکند در شما؛ یعنی در مقابل تحلیل‌های مختلف دچار سردرگمی و تردید نشوید. خودتان تحلیل خودتان را، فهم خودتان را، تحقیق خودتان را در دست بگیرید و غلبه کنید بر حرفهای غلطی که گفته میشود.

یکی از توصیه‌های من این است؛ بعضی از ایرادها و انتقادهای دانشجویان به مسئولان، بر اثر بی‌اطّلاعی است. مثلاً فرض کنید چرا وعده‌ی صادق ۲ در فلان وقت انجام نگرفت، فلان وقت انجام گرفت؛ اگر در فلان وقت انجام میگرفت، فلان حادثه اتّفاق نمی‌افتاد؛ خب این درست نیست؛‌ این درست نیست. آن کسانی که متصدّی این کارها هستند، دلبستگی‌شان، وابستگی‌شان، عشقشان و آمادگی‌شان به انقلاب کمتر از من و شما نیست؛ آنها را نمیشود متّهم کرد؛ محاسبه دارند، حساب دارند، با محاسبه کار میکنند؛ آنچه انجام میدهند، اگر شما هم جای آنها بودید همین کار را انجام میدادید؛ این احتمال را همیشه در ذهنتان داشته باشید و متّهم نکنید افراد را؛ یعنی در حوادثی که مشاهده میکنید احیاناً یک ابهامی برای شما دارد، احتمال یک محاسبه‌ی درست را همیشه بدهید، که ممکن است پشت این تصمیم‌گیری یک محاسبه‌ی درستِ واقعی‌ای وجود داشته باشد.

در نقد کردن، من سال گذشته یکی از توصیه‌هایم این بود که انتقاد کنید، نقد اشکال ندارد؛ سؤالاتی در این زمینه مطرح شده که خب چه طوری، چه جوری نقد کنیم؟ مثلاً در وضع جنگی، در وضعیّت معارضه‌ی دشمنان چه جوری نقد کنیم که به اینها برنخورد؟ نقد اشکال ندارد منتها نقد کردن با تهمت زدن فرق میکند؛ مراقب باشید وقتی نقد میکنید، کسی را متّهم نکنید. سؤال مطرح بشود؛ اشکال ندارد، سؤال مطرح بشود، ابهام مطرح بشود، و فرصت جواب دادن به وجود بیاید. گاهی هست که طرف [مقابل] بعضی از سؤالات را هم نمیتواند جواب بدهد؛ یعنی فرصت جواب ندارد یا امکان جواب دادن نسبت به این قضیّه نیست؛ در این‌طور موارد حتّی ابهام را هم مطرح نکنید. با یک چنین شیوه‌هایی، فرضیّات احتمالی را مسلّم ندانید.

به نظر من در انتقادها مراقب باشید بن‌بست‌نمایی نشود؛ یعنی جوری انتقاد نکنید که وقتی مردم عادی می‌شنوند احساس بن‌بست بکنند؛ نه، گاهی اوقات اشکالی که بیان میشود جوری است که وقتی انسان آن را می‌شنود احساس میکند واقعاً دیگر هیچ راهی وجود ندارد؛ خب این غلط است. اینکه وانمود بشود که در فلان مسئله‌ی اقتصادی یا فلان مسئله‌ی فرهنگی یا فلان مسئله‌ی آموزشی و دانشگاهی بن‌بست وجود دارد، غلط است؛ این ناامید میکند مردم را؛ از این بجد باید پرهیز بشود. اختلاف‌افکنی، دو قطبی‌سازی، ناامیدسازی، بدبین‌سازی به مسئولان تصمیم‌گیر، اینها نباید در انتقادات باشد.

از من هم گاهی سؤالاتی میشود؛ البتّه مستقیم سؤال نمیشود، مثلاً در فضای مجازی هست یا در اظهاراتی است که به دفتر ما میکنند: فرض بفرمایید چرا فلانی وقتی که همه‌ی وزرا رأی آوردند اظهار خرسندی کرد، در حالی که ممکن است بعضی از این وزرا با آن معیارهای مورد نظر او موافق نباشند؟ این یکی از سؤالات است. خب  بله، این سؤالی است؛ جوابش این است که رأی آوردن همه‌ی وزرا در مجلس، یک پدیده‌ی مطلوبی است؛ اگر چنانچه رأی نیاورند، آن مجموعه‌ی هر وزیری که رأی نیاورده، مدّتها بی‌سرپرست میماند. بی‌سرپرست ماندن، بمراتب بدتر است از اینکه یک آدمی باشد که حالا برخی از معیارها را هم نداشته باشد؛ یعنی هرج‌ومرج به وجود می آید. این خیلی خوب است که دولت بتواند در یک فرصت مناسبی، در یک وقت مناسب مشخّصی تشکیل بشود و بتواند کشور را اداره کند. دولت باید بتواند کشور را اداره کند؛ این رأی مجلس، این حُسن بزرگ را دارد. خب، طبعاً انسان خرسند میشود. ممکن هم هست که در عین حال انسان عملکرد فلان وزیر را به طور کامل نپسندد؛ یا برخی از خصوصیّات او را خصوصیّات مثبتی نداند؛ اینها با همدیگر منافاتی ندارد. از این قبیل بالاخره چیزهایی هست. خلاصه [باید] دغدغه‌ی اصلی دانشجو اینها نباشد؛ اینها مسائل اصلی کشور نیست؛ مسائل اصلی کشور همین‌طور که عرض کردم، چیزهای دیگری است.

امّا چند جمله در مورد این مسئله‌ی اخیر آمریکا و این دعوت به مذاکره و از این حرفها. اوّلاً اینکه رئیس‌جمهور آمریکا(۱۴)میگوید ما آماده هستیم با ایران مذاکره کنیم و به مذاکره دعوت [میکند] و ادّعا میکند که نامه‌ای فرستاده ــ که البتّه به ما نرسیده؛ یعنی به من نرسیده ــ به نظر من این فریب افکار عمومی دنیا است؛ این معنایش آن است که ما اهل مذاکره‌ایم، میخواهیم مذاکره کنیم، صلح کنیم، دعوا نباشد، ایران حاضر به مذاکره نیست. خب، ایران چرا حاضر به مذاکره نیست؟ به خودتان برگردید. ما چند سال نشستیم مذاکره کردیم، همین شخص، مذاکره‌ی تمام‌شده‌ی کامل‌شده‌ی امضاشده را از میز بیرون انداخت و پاره کرد؛(۱۵)با این آدم چه جور میشود مذاکره کرد؟

در جواب این حرف من، عنصرِ داخلیِ مقاله‌نویسِ فلان روزنامه میگوید «خب آقا! دو نفری که با همدیگر جنگ دارند و می‌نشینند برای صلح مذاکره میکنند، اینها هم به هم اعتماد ندارند؛ نداشتن اعتماد مانع مذاکره نیست»؛ این اشتباه است؛ همان دو نفری که برای صلح دارند مذاکره میکنند، اگر به وفای به آنچه قرارداد میشود مطمئن نباشند، مذاکره نمیکنند؛ چون میدانند کار بیهوده‌ای است، کار مهملی است. در مذاکره باید انسان مطمئن باشد که طرف مقابل به آنچه متعهّد شد عمل خواهد کرد. وقتی میدانیم عمل نمیکند، چه مذاکره‌ای؟ بنابراین، دعوت به مذاکره و اظهار مذاکره فریب افکار عمومی است.

راجع به تحریمهای آمریکا ــ که خب مذاکره‌ی ما در قضیّه‌ی برجام در دهه‌ی ۹۰، از اوّل برای رفع تحریمها بود ــ خوشبختانه تحریمها دارد کم‌اثر میشود در دنیا. وقتی تحریمها ادامه پیدا میکند، بتدریج اثر خودش را از دست میدهد. این را خود آنها هم اعتراف دارند؛ یعنی خود آنها هم اعتراف دارند که  کشورِ تحریم‌شده میتواند راه‌های خنثی کردن تحریم را بتدریج پیدا کند و تحریمها را خنثی کند. ما خیلی از این راه‌ها را پیدا کردیم، تحریمها را خنثی کردیم. بله، تحریم بی‌اثر نیست امّا این‌جور نیست که اگر وضع اقتصادی ما بد است، منشأ آن صرفاً تحریم باشد؛ نه، بی‌توجّهی‌های خود ما گاهی اوقات اثر دارد؛ نه گاهی، [بلکه] اکثر مشکلات ناشی از بی‌توجّهی‌های ما است. البتّه یک بخشی‌اش هم مربوط به تحریم است که تحریمها هم بتدریج بی‌اثر میشود؛ این هم جزو مسلّمات است.

در مورد سلاح هسته‌ای ــ که مدام گفته میشود ما نمیگذاریم ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند ــ ما اگر میخواستیم سلاح هسته‌ای درست کنیم، آمریکا نمیتوانست جلوی ما را بگیرد. اینکه ما سلاح هسته‌ای نداریم و دنبال سلاح هسته‌ای هم نیستیم، به خاطر این است که خودمان به دلایلی نمیخواهیم، که این دلایل را قبلاً گفته‌ایم و بحث کرده‌ایم. خودمان نخواستیم؛ وَالّا اگر خودمان میخواستیم، آنها نمیتوانستند جلوی ما را بگیرند.

نکته‌ی بعدی: آمریکا تهدید میکند به نظامیگری! این تهدید به نظر من غیر عاقلانه است؛ یعنی جنگ، ایجاد جنگ، ضربه وارد کردن، یک‌طرفه نیست. ایران قادر به زدن ضربه‌ی متقابل است و قطعاً این ضربه را وارد خواهد کرد. من حتّی معتقدم اگر چنانچه یک حرکت غلطی از طرف آمریکایی‌ها و عواملشان سر بزند، آن که بیشتر ضرر میکند آنها هستند. البتّه جنگ چیز خوبی نیست، ما دنبال جنگ نیستیم، امّا اگر چنانچه کسی اقدام کرد، برخورد ما یک برخورد قاطع و حتمی است.

مطلب بعدی این است که آمریکا امروز در مسیر ضعیف‌تر شدن است، نه در مسیر قوی‌تر شدن؛ این یک واقعیّتی است. هم از لحاظ اقتصادی در مسیر ضعیف‌تر شدن است، هم از لحاظ موقعیّت سیاسی در دنیا، هم از لحاظ سیاست داخلی خودش، هم از لحاظ مسائل اجتماعی درون خودش؛ همه‌ی عوامل در حال تضعیف آمریکا هستند. آمریکا آن قدرت آمریکای سی سال پیش و بیست سال پیش را ندارد و نخواهد هم داشت، و نمیتواند داشته باشد.

نکته‌ی بعدی این است که بعضی‌ها در داخل، همان مسئله‌ی مذاکره را مدام تشدید میکنند: «آقا! چرا جواب نمیدهید؟ چرا مذاکره نمیکنید؟ چرا نمی‌نشینید با آمریکا؟ خب بنشینید». من میخواهم عرض بکنم اگر هدف از مذاکره رفع تحریم است، مذاکره‌ی با این دولت آمریکا رفع تحریم نخواهد کرد؛ یعنی تحریمها را برنمیدارد، [بلکه] گره تحریمها را کورتر خواهد کرد؛ فشار را افزایش خواهد داد. مذاکره‌ی با این دولت، فشار را افزایش خواهد داد. من چند روز قبل از این در صحبت مسئولین هم گفتم.(۱۶)مطالب جدیدی را مطرح میکنند، توقّعات جدیدی را مطرح میکنند، مطالبات زیاده‌خواهانه‌ی جدیدی را مطرح میکنند؛ مشکل بیش از آنچه امروز هست خواهد بود. بنابراین مذاکره هیچ مشکلی را حل نمیکند، هیچ گرهی را باز نمیکند. این هم یک نکته.

نکته‌ی آخر؛ برخلاف انتظار دشمن، نه مقاومت فلسطین و نه مقاومت لبنان از پا درنیامده بلکه قوی‌تر شده، پُرانگیزه‌تر شده. این شهادتها از لحاظ انسانی به آنها خسارت وارد کرد امّا از لحاظ انگیزه آنها را تقویت کرد. ملاحظه کردید، کسی مثل سیّدحسن نصرالله (رضوان خدا بر او) از بین میرود، از میان این جمع پرواز میکند، جای او خالی میماند، آن وقت در عین حال در همان روزهای بعد از شهادت او حرکتی که حزب‌الله علیه رژیم صهیونیستی انجام میدهد، از حرکتهای قبلی‌اش قوی‌تر است. در مقاومت فلسطین، کسی مثل هنیّه، کسی مثل سنوار، کسی مثل ضیف از میان اینها میرود، در عین حال اینها در مذاکره‌ای که اصرار رژیم صهیونیستی و طرف‌دارانش و آمریکا بر این مذاکره بوده، میتوانند شرایط خودشان را بر طرف مقابل تحمیل کنند؛ این نشان‌دهنده‌ی آن است که انگیزه‌ها قوی‌تر شده.

این جمله‌ی آخر من است؛ ما هم این را بگوییم: با همه‌ی توان از مقاومت فلسطین و مقاومت لبنان حمایت خواهیم کرد. این بین مسئولان کشور مورد اتّفاق است. دولت، ریاست محترم جمهور، دیگران بر این مسائل اتّفاق نظر دارند، مشکلی وجود ندارد. و ان‌شاءالله ملّت ایران خواهد توانست در آینده هم مثل گذشته، در دنیا به عنوان پرچم‌دار مقاومت در مقابل زورگویی معرّفی بشود.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته


 

در ابتدای این دیدار، تعدادی از نمایندگان تشکّلهای دانشجویی به بیان دیدگاه‌های خود درباره‌ی مسائل سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی پرداختند.
 

سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۸۳؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، روزه بر شما مقرّر شده است همان‌گونه که بر کسانی که پیش از شما [بودند] مقرّر شده بود؛ باشد که پرهیزکاری کنید.»

نمونه

سوره‌ی طلاق، بخشی از آیات ۲ و ۳

سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۲

از جمله، شرح چهل حدیث، ص ۱۰

سیّدحسن تقی‌زاده (نخستین رئیس مجلس سنا در حکومت پهلوی)

قراردادی که در ۱۹۱۹ میلادی توسّط وثوق‌الدّوله (صدراعظم احمدشاه قاجار) با نمایندگان دولت انگلیس به امضا رسید که به موجب آن، کلّیّه‌ی تشکیلات نظامی و مالی ایران تحت نظارت انگلیسی‌ها قرار میگرفت و امتیاز راه‌آهن و راه‌های شوسه نیز به آنها واگذار میشد.

قراردادی که میان دولت ایران و ویلیام ناکس دارسی در ۱۲۸۰ شمسی منعقد شد که به موجب آن، امتیاز استخراج و بهره‌برداری از نفت در سراسر ایران جز بخشهای شمالی به مدّت شصت سال به دارسی واگذار شد و دارسی نیز متعهّد شد که شرکت یا شرکتهایی برای بهره‌برداری از این امتیازات تأسیس نماید و سالانه مبلغ بیست هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ از سهام شرکت و  ۱۶ درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بپردازد.

(۱۰شانزدهم آذرماه ۱۳۳۲

(۱۱از جمله میتوان به اعمال تعرفه های گمرکی به اقلام وارداتی برخی از کشورها به آمریکا، از سوی رئیس جمهور این کشور اشاره کرد.

۱۲)‌ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم استان آذربایجان شرقی به مناسبت سالروز قیام بیست‌ونهم بهمن مردم تبریز (۱۴۰۳/۱۱/۲۹)

۱۳)بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشکّلهای دانشجویی در ماه مبارک رمضان (۱۴۰۳/۱/۱۹)

(۱۴دونالد ترامپ

(۱۵دونالد ترامپ در اوّلین دوره‌ی ریاست جمهوری خود، در هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷با امضای فرمانی، از توافق موسوم به «برجام» که در دولت رئیس‌جمهور پیشین آمریکا (باراک اوباما) میان ایران و پنج عضو دائم شورای امنیّت سازمان ملل متّحد به همراه آلمان و اتّحادیه‌ی اروپا (کشورهای ۱+۵) به امضا رسیده بود، خارج شد.

۱۶)بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران در ماه مبارک رمضان (۱۴۰۳/۱۲/۱۸)

    نظر شما

    دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد