به شاگردم گفتم : چرا بدنت کبوده
گفت : فقط دعا كنید پدرم شهید بشه
خشكم زد
گفتم :دخترام این چه دعاییه
گفت : آخه بابام موجیه
گفتم : خوب ان شاالله خوب میشه عزیزم چرا دعا كنم شهید بشه
گفت : اخه هر وقت موج میگیردش حال خودشو نمیفهمه شروع میكنه منو مادر و برادرم رو كتك میزنه ولی مشگل ما این نیست
گفتم : پس مشگل چیه
گفت بعد اینكه حالش خوب میشه و میفهمه كه چه كار كرده شروع میكنه دسته پای هممون رو ماچ می كنه و معذرت خواهی می كنه
آخه ما طاقت نداریم شرمندگی پدرمون را ببینیم
اندکی سکوت ...
گفت بعد اینكه حالش خوب میشه و میفهمه كه چه كار كرده شروع میكنه دسته پای هممون رو ماچ می كنه و معذرت خواهی می كنه
آخرین مطالب
- ■توزیع 1000بسته معیشتی در شهرستان هرسین
- ■حیدری؛ افزایش سهمیه آرد خبازی ها از دغدغه های اصلی است
- ■تجلیل از رتبه های برتر کنکور سراسری ۱۴۰۳ در هرسین
- ■با اخلالگران در چهارشنبه آخر سال برخورد میشود
- ■کاشت ۱۵هزار جعبه گل زینتی جهت زیباسازی شهر
- ■مراسم جشن تکلیف ۳۵۰دانش آموز دختر در هرسین
- ■تأملی در سئوال رئیسجمهور
- ■خلأ قانون در زمان انتخابات ریاستجمهوری
- ■رئیس اداره تعاون،کار و رفاه اجتماعی شهرستان هرسین معارفه شد
- ■روز ملی شهید در هرسین گرامی داشته شد
پربیننده ترین ها
- ■با اخلالگران در چهارشنبه آخر سال برخورد میشود
- ■کاشت ۱۵هزار جعبه گل زینتی جهت زیباسازی شهر
- ■حیدری؛ افزایش سهمیه آرد خبازی ها از دغدغه های اصلی است
- ■تأملی در سئوال رئیسجمهور
- ■مراسم جشن تکلیف ۳۵۰دانش آموز دختر در هرسین
- ■توزیع 1000بسته معیشتی در شهرستان هرسین
- ■خلأ قانون در زمان انتخابات ریاستجمهوری
- ■تجلیل از رتبه های برتر کنکور سراسری ۱۴۰۳ در هرسین
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد