به شاگردم گفتم : چرا بدنت کبوده
گفت : فقط دعا كنید پدرم شهید بشه
خشكم زد
گفتم :دخترام این چه دعاییه
گفت : آخه بابام موجیه
گفتم : خوب ان شاالله خوب میشه عزیزم چرا دعا كنم شهید بشه
گفت : اخه هر وقت موج میگیردش حال خودشو نمیفهمه شروع میكنه منو مادر و برادرم رو كتك میزنه ولی مشگل ما این نیست
گفتم : پس مشگل چیه
گفت بعد اینكه حالش خوب میشه و میفهمه كه چه كار كرده شروع میكنه دسته پای هممون رو ماچ می كنه و معذرت خواهی می كنه
آخه ما طاقت نداریم شرمندگی پدرمون را ببینیم
اندکی سکوت ...
گفت بعد اینكه حالش خوب میشه و میفهمه كه چه كار كرده شروع میكنه دسته پای هممون رو ماچ می كنه و معذرت خواهی می كنه
آخرین مطالب
- ■تشریح برنامه های هفته دفاع مقدس در هرسین
- ■پیشرفت چشمگیر پروژه شبکه آبرسانی روستای چشمه کبودهرسین
- ■روایت قدرت بهترین راهکار در مقابل جنگ نرم دشمنان است
- ■رضایتمندی مردم در تامین نان باکیفیت اولویت ماست
- ■ایران آماده همکاری با آژانس مشروط به رعایت حقوق مشروع خود است
- ■گاز هرسین وصل شد
- ■کتابخانهها پاتوق اجتماعی و فرهنگی هر شهر هستند
- ■پیام هفته وحدت؛ اتحاد و هوشیاری امت اسلامی است
- ■پیشنهاد آتش بس نشان دهنده ضعف دشمن در مقابل قدرت موشکی ما بود
- ■ایرانیان؛ نماینده هرسین در رقابت های لیک برتر فوتبال استان کرمانشاه
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد