به شاگردم گفتم : چرا بدنت کبوده
گفت : فقط دعا كنید پدرم شهید بشه
خشكم زد
گفتم :دخترام این چه دعاییه
گفت : آخه بابام موجیه
گفتم : خوب ان شاالله خوب میشه عزیزم چرا دعا كنم شهید بشه
گفت : اخه هر وقت موج میگیردش حال خودشو نمیفهمه شروع میكنه منو مادر و برادرم رو كتك میزنه ولی مشگل ما این نیست
گفتم : پس مشگل چیه
گفت بعد اینكه حالش خوب میشه و میفهمه كه چه كار كرده شروع میكنه دسته پای هممون رو ماچ می كنه و معذرت خواهی می كنه
آخه ما طاقت نداریم شرمندگی پدرمون را ببینیم
اندکی سکوت ...
گفت بعد اینكه حالش خوب میشه و میفهمه كه چه كار كرده شروع میكنه دسته پای هممون رو ماچ می كنه و معذرت خواهی می كنه
آخرین مطالب
- ■آیا مسئولین از شرمندگی پدر خانه باخبرند؟/ آنچه مشاهده می شود حاصل سوء مدیریت و عدم نظارت مستمر بر بازار است
- ■اهدای ۹۰ نسخه کتاب به کتابخانه عمومی شهدای محراب هرسین
- ■صابر فتاحی: سهمیه معوق گازوئيل کشاورزان هرسینی در زمستان واریز میشود
- ■مجمع بسیج شهرستان هرسین تشکیل جلسه داد
- ■پایان عملیات اجرایی پیست و برج های روشنایی استادیوم فوتبال انقلاب هرسین
- ■لزوم برخورد با ساخت و سازهای غیرمجاز در هرسین
- ■نقد باید منصفانه و همراه با راهکار باشد
- ■تصاویری از نماز جمعه این هفته هرسین
- ■جشن بزرگ میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در هرسین+تصویر
- ■تجلیل از قهرمانان ملی، ورزشی و مادران و همسران شهدا در هرسین
پربیننده ترین ها
- ■پایان عملیات اجرایی پیست و برج های روشنایی استادیوم فوتبال انقلاب هرسین
- ■اهدای ۹۰ نسخه کتاب به کتابخانه عمومی شهدای محراب هرسین
- ■صابر فتاحی: سهمیه معوق گازوئيل کشاورزان هرسینی در زمستان واریز میشود
- ■مجمع بسیج شهرستان هرسین تشکیل جلسه داد
- ■آیا مسئولین از شرمندگی پدر خانه باخبرند؟/ آنچه مشاهده می شود حاصل سوء مدیریت و عدم نظارت مستمر بر بازار است


نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد