به شاگردم گفتم : چرا بدنت کبوده
گفت : فقط دعا كنید پدرم شهید بشه
خشكم زد
گفتم :دخترام این چه دعاییه
گفت : آخه بابام موجیه
گفتم : خوب ان شاالله خوب میشه عزیزم چرا دعا كنم شهید بشه
گفت : اخه هر وقت موج میگیردش حال خودشو نمیفهمه شروع میكنه منو مادر و برادرم رو كتك میزنه ولی مشگل ما این نیست
گفتم : پس مشگل چیه
گفت بعد اینكه حالش خوب میشه و میفهمه كه چه كار كرده شروع میكنه دسته پای هممون رو ماچ می كنه و معذرت خواهی می كنه
آخه ما طاقت نداریم شرمندگی پدرمون را ببینیم
اندکی سکوت ...
گفت بعد اینكه حالش خوب میشه و میفهمه كه چه كار كرده شروع میكنه دسته پای هممون رو ماچ می كنه و معذرت خواهی می كنه
آخرین مطالب
- ■پیش بینی برداشت35000تن گندم از مزارع شهرستان هرسین
- ■اقدامات حکیمانه و آگاهانه مقام معظم رهبری باعث بیداری مردم شد
- ■برگزاری دعای پرفیض ندبه در هرسین
- ■اجتماع بزرگ زینبیون درهرسین برگزار شد
- ■تأثیر بدگویی از همسر بر روان کودک
- ■حکم بازداشت رهبر طالبان از سوی دادگاه کیفری بینالمللی
- ■هرسین در سوگ سرور و سالار شهیدان غرق در ماتم و عزا بود
- ■مراسم عزاداری تاسوعای حسینی در هرسین +عکس و فیلم
- ■عزاداری شب هفتم محرم شب علی اصغر در هرسین+عکی و فیلم
- ■آیین تکریم و معارفه سرپرست شبکه بهداشت و درمان شهرستان هرسین
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد