پایگاه خبری تحلیلی دیوانگاه10:47 - 1394/08/12

کربلا همه جایی شده ...

ما نباید نگران یزید شدن خودمان باشیم که البته اگر باشیم بی راه نیست چون بودند از نزدیکان یزید که روزی در رکاب امیرالمومنین شمشیر زدند و بعد شمشیر بر روی پسرش کشیدند

والبته نباید نگران آن باشیم که جانباز جنگ دیروز باشیم قاتل حق امروز، بلکه باید نگران آن باشیم که روزی خودمان برای امامان دعوت نامه بفرستیم و بگوییم بی تاب تو هستیم در حضور تعجیل کن اما وقتی امام پس از هزاران نامه ی ما، به سمت ما با خانواده اش آمد نه اینکه او را پذیرا نباشیم بلکه برای کشتن او به هم سبقت بگیریم شمشیر تیز کنیم و وقتی شمشیر نداریم با سنگ... دعوت کننده دیروز باشیم و فرمانده امروز برای جنگ مقابل امامش، و چه قدر باورش سخت است و چه قدر ما خودمان را از این دور می بینیم...

 

والبته نباید نگران این به ظاهر انسانها باشیمکه پهنه تاریخ پر است از کسانی که امروز آمدند و گفتند ما امام می خواهیم و فردا خودشان به نماز خوان بودن امام شهیدشان در محراب شک کردند و زهر دادند و کشتند حجت خدا را ... بلکه ما باید نگران آن باشیم که بدانیم حق با کیست و به هر بهانه ای حق را یاری نکنیم که قطعا بسیاری از آنهایی که حسین(علیه السلام) را یاری نکردند حق را می دیدند و البته از من و شما نمازخوان تر و به ظاهر ولایی تر بودند، گاه از نزدیکان حسین(علیه السلام) بودند که از سر هر چه بود با امام خود همراه نشدند و باز هم البته برای خودشان دلایل و توجیهاتی داشتند که ما هم همیشه برای نکرده هایمان و یا کرده هایمان توجیه می تراشیم و گاهی آن قدر خوب می تراشیم که خودمان هم باورمان می شود و فکر می کنیم ما چیزی را می بینیم که امامان نمی بیند و این می شود اول راه غفلت....

 

والبته نباید نگران این جمع حق بین و از ترس و مصلحت از حق حمایت نکن باشیم...ما باید نگران این باشیم که با حسین(علیه السلام) به کربلا برویم و وقتی شب عاشورا بیعت از سرمان برداشت آن وقت حق را تنها بگذاریم و بگریزیم تا حسین(علیه السلام) بماند و پست ترین انسان های عالم...

 

همراه حق باشیم تا شب حادثه وقتی فقط چند قدم مانده به صبح، مصلحت کنیم و از جنگ بترسیم و سر سازش فرود آوریم.

 

وچه قدر عاشورا تکرار می شود و چه قدر کربلا همه جایی شده...و ما باید ببینیم در عاشورا و کربلا امروز کجای صحنه ایستاده ایم...

 

ما نباید نگران یزید شدن خودمان باشیمکه البته اگر باشیم بی راه نیست چون بودند از نزدیکان یزید که روزی در رکاب امیرالمومنین شمشیر زدند و بعد شمشیر بر روی پسرش کشیدند والبته نباید نگران آن باشیم که جانباز جنگ دیروز باشیم قاتل حق امروز، بلکه باید نگران آن باشیم که روزی خودمان برای امامان دعوت نامه بفرستیم و بگوییم بی تاب تو هستیم در حضور تعجیل کن اما وقتی امام پس از هزاران نامه ی ما، به سمت ما با خانواده اش آمد نه اینکه او را پذیرا نباشیم بلکه برای کشتن او به هم سبقت بگیریم شمشیر تیز کنیم و وقتی شمشیر نداریم با سنگ... دعوت کننده دیروز باشیم و فرمانده امروز برای جنگ مقابل امامش، و چه قدر باورش سخت است و چه قدر ما خودمان را از این دور می بینیم...

والبته نباید نگران این به ظاهر انسانها باشیمکه پهنه تاریخ پر است از کسانی که امروز آمدند و گفتند ما امام می خواهیم و فردا خودشان به نماز خوان بودن امام شهیدشان در محراب شک کردند و زهر دادند و کشتند حجت خدا را ... بلکه ما باید نگران آن باشیم که بدانیم حق با کیست و به هر بهانه ای حق را یاری نکنیم که قطعا بسیاری از آنهایی که حسین(علیه السلام) را یاری نکردند حق را می دیدند و البته از من و شما نمازخوان تر و به ظاهر ولایی تر بودند، گاه از نزدیکان حسین(علیه السلام) بودند که از سر هر چه بود با امام خود همراه نشدند و باز هم البته برای خودشان دلایل و توجیهاتی داشتند که ما هم همیشه برای نکرده هایمان و یا کرده هایمان توجیه می تراشیم و گاهی آن قدر خوب می تراشیم که خودمان هم باورمان می شود و فکر می کنیم ما چیزی را می بینیم که امامان نمی بیند و این می شود اول راه غفلت....

والبته نباید نگران این جمع حق بین و از ترس و مصلحت از حق حمایت نکن باشیم...ما باید نگران این باشیم که با حسین(علیه السلام) به کربلا برویم و وقتی شب عاشورا بیعت از سرمان برداشت آن وقت حق را تنها بگذاریم و بگریزیم تا حسین(علیه السلام) بماند و پست ترین انسان های عالم...

همراه حق باشیم تا شب حادثه وقتی فقط چند قدم مانده به صبح، مصلحت کنیم و از جنگ بترسیم و سر سازش فرود آوریم.

وچه قدر عاشورا تکرار می شود و چه قدر کربلا همه جایی شده...و ما باید ببینیم در عاشورا و کربلا امروز کجای صحنه ایستاده ایم...