در گفتگوی بازیگر سینما و تلویزیون با دانا مطرح شد؛

برخی بازیگران نان به نرخ روز خور هستند/ هنرمند یعنی تنقید دولت نه تعریف از آن/ 10 بار وقت ملاقات از وزیر ارشاد خواستم، وقت ندادند/ مافیای سینما همان دولت است

سرویس: اخبار هرسینکد خبر: 29301|09:02 - 1396/12/23
نسخه چاپی
برخی بازیگران نان به نرخ روز خور هستند/ هنرمند یعنی تنقید دولت نه تعریف از آن/ 10 بار وقت ملاقات از وزیر ارشاد خواستم، وقت ندادند/ مافیای سینما همان دولت است
محسن زهتاب بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون گفت: ده ها بار از وزیر ارشاد تقاضای ملاقات کردیم اما نپذیرفتند. زمانی که آقای جنتی وزیر بودند تا الان درخواست ملاقات می دهیم اما هیچ اتفاقی نمی افتد. وزیر ارشاد اگر برای من که 62 سال است فعالیت هنری می کنم وقت نگذارد پس برای چه کسی می خواهد وقت بگذارد؟ اما گویا اصلا به گوششان نرسانده اند. رئیس جمهور دارد فریاد می زند که وزرا درب اتاقشان را به روی مردم باز کنند . چرا آقای وزیر اجازه نمی دهند بروم صحبت کنم؟ درد و دل داریم. مشکل داریم. مرکز هنرهای نمایشی خودش مشکل ساز است. نه تنها مشکلات ما را حل نمی کند بلکه خودش مشکل برایمان می سازد.

به گزارش دیوانگاه، محسن زهتاب بازیگر پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر در گفتگو با خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در مورد حضور کمترش در تلویزیون گفت:  آخرین سریال که کار کردم "نردبان آسمان"  بود و بعد از آن چند تله فیلم کار کردم. برخی از آنها از تلویزیون و برخی از آنها از شبکه خانگی پخش شد. من به دنبال جمع کردن بیوگرافی نیستم چون احساس می کنم نیازی به آن ندارم. تا وقتی که زنده هستم من را می بینند و زمانی که بمیرم دیگر به این چیز ها نیاز ندارم. خیلی به دنبال حفظ کردن نام فیلم هایی که بازی کردم نیستم. مگر این که سریال های طولانی و بزرگی باشند مانند سریال مریم مقدس، تب سرد و پهلوانان به کارگردانی سیروس افخمی که قبل از انقلاب در سال 1342 پخش می شد. در زمان خود باعث خلوت شدن خیابان های تهران می شد. اکثر مردم تلویزیون نداشتند و در قهوه خانه به پای این سریال می نشستند. از سال 84 به طور مستمر به تئاتر روی آوردم. چند تله فیلمی هم که کار کردم مابین همین تئاترها بود. فرصت هم نداشتم که سریال کار کنم. 

برای هیچ جشنواره ای از من دعوت نکرده اند

وی افزود: ما در کشورمان دو نوع هنرمند داریم. هنرمندان دولتی که تملق گوی آنان هستند و هنرمندانی که حاضر به تملق گویی نمی شوند. بازیگران و هنرمندان دولتی هر دولتی که بر سر کار بیاید در راس هستند. بهتر است بگویم نان به نرخ روز خور هستند. بیشتر از 6 یا 7 فیلم من در افتتاحیه یا اختتامیه جشنوارهای فجر حضور داشته اما از من دعوت نکردند که در جشنواره شرکت کنم. باور کنید در این 35 سال که جشنواره فجر برگزار می شود به هیچ کدام از ادوار جشنواره دعوت نشده ام. چون اگر دعوت شوم حرف هایی می زنم که باب میل آنان نیست.

هنرمند یعنی تنقید دولت نه تعریف از آن

زهتاب خطاب به دولت گفت: شما چرا هنرمندان را دسته بندی می کنید؟ هر کس که تملقتان را بگوید تحویل می گیرید و هر کس خلاف این باشد را گوشه نشین می کنید. هنرمند به دلیل تبلیغ نکردن دولت هنرمند است. هنرمند یعنی تنقید دولت نه تعریف از آن. به کسی هنرمند می گویند که دولت را نقد می کند. به همین دلیل در دنیا به هنرمندان احترام می گذارند که دولت ها را بدون هیچ قصد و غرضی نقد می کنند. هنرمند هرگز نمی خواهد دولت را به گونه ای نقد کند که در ذهن مردم افکار بد بپروراند. در واقع هنرمندان دولتی با تغییر هر دولتی با ساز آنان می رقصند و تملق آنها را می گویند. همین افراد در رژیم طاقوت هم بودند و تملق گویی می کردند.

من مطمئن هستم که دولت هم تملق گویی را دوست ندارد

بازیگر سریال نردبان آسمان گفت: ما به این نیاز نداریم که هنرپیشه ها به سخنرانی و نصیحت مردم بپردازند. طلاب و روحانیون این وظیفه را دارند و به خوبی انجام می دهند. اما نمی دانم هنرمندان چرا به این کار می پردازند. شما هنرمندان باید در مورد هنرتان و مشکلات همکارانتان صحبت کنید. من مطمئن هستم که دولت هم تملق گویی را دوست ندارد. چون می داند ذات افراد متملق چیست. چون می دانند تملق یک معنایی دیگر دارد که خوب می فهمند. همه ما در این مملکت زندگی می کنیم و زیر سایه این حکومت هستیم. اگر از آن راضی نبودیم از این کشور می رفتیم اما روی سخن من با این هنرمندان است که می گویم.

به کسی که به عنوان پیشکسوت تئاتر او را می شناسند 150 هزار تومان حقوق می دهند

وی اظهار داشت: مگر ما هم عضوی از این سینما و تلویزیون نیستیم؟ پس چرا ما را دعوت نمی کنید؟ مگر چند نفر به عنوان بازنشسته بازیگری از وزارت ارشاد حقوق می گیرند؟ بسیار خنده آور و مضحک است، به کسی که به عنوان پیشکسوت تئاتر او را می شناسند 150 هزار تومان حقوق می دهند. این سازمان وزارت ارشاد آیا من را به عنوان پیشکسوت سینما و تئاتر می شناسد که به بنده حقوق می دهد؟ اگر پاسخ مثبت است پس چرا من را به هیچ یک از جشنواره ها دعوت نمی کند؟ سال هاست تنها 10 الی 12 نفر هستند که همه جا دعوت می شوند. اگر جشنواره ای یا مراسم و بزرگداشتی باشد تنها این ها را دعوت می کنند. یعنی همین چند بازیگر را در ایران داریم؟

چگونه برخی افراد بدون مجوز تئاتر کار می کنند؟

بازیگر پیشکسوت تئاتر عنوان کرد: ما مشکلات عدیده ای را در انجمن بازیگران تئاتر آزاد داریم. 2 سال قبل تفاهم نامه ای با وزارت ارشاد تنظیم کردیم که انجمن بازیگران تئاتر آزاد کار هر گروهی را که مناسب می دید، بعد از خواندن نمایشنامه شان و تصحیح، آن را به وزارت ارشاد برای بازبینی معرفی می کرد. در واقع هرکسی نمی توانست تئاتر کار کند. افرادی که واقعا تئاتری بودند می توانستند کار کنند. یک نفر می خواهد سوپرمارکت هم باز کند نیاز به مجوز دارد. حتی اگر دولت هم کاری با آنها نداشته باشد، صنف خودشان اجازه نمی دهد بدون مجوز کار کنند. چگونه برخی افراد بدون مجوز تئاتر کار می کنند؟

می خواهم بگویم آقای وزیر شما چه کاره هستید؟ چرا وزیر شده اید؟

محسن زهتاب اذعان داشت: ده ها بار از وزیر ارشاد تقاضای ملاقات کردیم اما نپذیرفتند. زمانی که آقای جنتی وزیر بودند تا الان درخواست ملاقات می دهیم اما هیچ اتفاقی نمی افتد. وزیر ارشاد اگر برای من که 62 سال است فعالیت هنری می کنم وقت نگذارد پس برای چه کسی می خواهد وقت بگذارد؟ اما گویا اصلا به گوششان نرسانده اند. رئیس جمهور دارد فریاد می زند که وزرا درب اتاقشان را به روی مردم باز کنند . چرا آقای وزیر اجازه نمی دهند بروم صحبت کنم؟ درد و دل داریم. مشکل داریم. مرکز هنرهای نمایشی خودش مشکل ساز است. نه تنها مشکلات ما را حل نمی کند بلکه خودش مشکل برایمان می سازد. از همه مهمتر این است که تئاتر آزاد خودکفا است و نیازی به کمک مالی دولت ندارد. "تو که باری زدوشم بر نداری، چرا باری به دوشم می گذاری؟" ما که هیچ توقعی از شما نداریم. چرا به کار ما لطمه می زنید؟ نمی شود آقای وزیر را دید؟ می خواهم بگویم آقای وزیر شما چه کاره هستید؟ چرا وزیر شده اید؟ اگر قرار نیست برای امثال من که 62 سال است تئاتر کار می کنم کاری کنید پس برای چه کسی گوش شنوا دارید؟

وزیر ارشاد اگر این درد ها را حس نکند واقعا باید انسان بی دردی باشد

بازیگر سریال مریم مقدس در ادامه گفت: چرا در ایام ماه محرم و صفر دو ماه تئاتر را تعطیل می کنید در صورتی که تلویزیون بعد از 5 روز حتی موسیقی هایی پخش می کند که می شود با آن رقصید؟ شما برای چه تئاتر را تعطیل می کنید؟ تئاتر چند هزار نفر عضو دارد که در این دو ماه هیچ درآمدی ندارند. چگونه این دو ماه باید زندگی کنند و خرجشان را از کجا بیاورند؟ تازه این ها از تئاترشان بلیت می فروشند و شما از فروش آن مالیات بر می دارید.یکی از دوستان به نام حسن سیاح من لیسانس ادبیات نمایشی دارد. 27 سال سابقه بیمه دارد. حقوق دریافتی اش 420 هزار تومان است. در سایت از رسانه های خارجی خواهش کرده بود که با من مصاحبه کنید و بگویید من با 420 هزار تومان چگونه باید زندگی کنم؟ این برای وزیر ارشاد واقعا درد نیست؟ اگر این درد ها را حس نکند واقعا باید انسان بی دردی باشد. بعد یکباره متوجه می شویم که از شرکت نفت یک نفر 3 میلیارد دلار یک شبه دزدیده و تا فهمیدند از کشور خارج شد. واقعا 3 میلیارد دلار می تواند زندگی چند هنرمند را تا آخر عمر تامین کند؟

مافیای سینما همان دولت است/ باند مافیا بدون داشتن یک رابطه نزدیک با عوامل دولتی امکان پذیر نیست

زهتاب در مورد مافیای سینما گفت: مافیای سینما همان دولت است. باند مافیا بدون داشتن یک رابطه نزدیک با عوامل دولتی امکان پذیر نیست. اگر امکان پذیر بود ما هم مافیا درست می کردیم. به عنوان مثال در بانک گفتند هر کس که می خواهد وام بگیرد باید معادل 2 برابر وام وثیقه بگذارد. مثلا اگر یک بازیگر بخواهد وام بگیرد می گویند سقف وام 5 میلیون تومان است. اما می بینیم که در همان بانک به یک نفر دیگر 3میلیارد وام داده اند. آن بازیگر که می خواهد وام 5 میلیون تومانی را بگیرد هزار گیر و دار خواهد داشت برای دریافت وام اما آن آقایxخیلی راحت تر وام میلیاردی اش را می گیرد. در سینما هم به همین شکل است. یک فیلمنامه را من می برم که مجوز بگیرم نمی پذیرند اما همان فیلمنامه را اگر آقایxببرد به راحتی تمام مجوز می گیرد. اگر خود دولت حمایت نکند که باند مافیایی به وجود نمی آید. نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا به همین شکل است. مگر می شود یک نفر میلیاردها تومان اختلاس کند و دولت نفهمد؟ بچه ها را شاید بتوان فریب داد اما هنرمندان را که نمی توان فریب داد. مردم که می فهمند.

مگر من به عنوان هنرمند نباید مشکلات جامعه را به نمایش بگذارم تا دولت بداند چه بر مردم می گذرد؟

وی افزود: چندی پیش رضا رشیدپور یک نامه ای را در دست داشت در برنامه حالا خورشید، یک کارمند مریض بود و از رئیس اداره درخواست 2میلیون تومان کرده بود. با 600 هزار تومان آن موافقت کرده بودند و در نهایت 100 هزار تومان را خواسته بودند به او بدهند. این مبلغ را می خواستند به دختر وی بدهند چرا که کارمند متقاضی وی دیگر فوت کرده بود. شما فکر می کنید این ها را که من، شما و آقای رشیدپور می دانیم، خود دولت نمی داند؟ خب اگر من این اتفاق را به عنوان نمایشنامه بنویسم و بخواهم اجرایش کنم اجازه می دهند؟ مگر من به عنوان هنرمند نباید این مسائل را به نمایش بگذارم تا دولت بداند چه بر مردم می گذرد؟ چگونه باید به آقای رئیس جمهور بگویم شما که به وزیرتان می گویید درب اتاقتان را به روی مردم باز کنید اما این اتفاق نمی افتد؟

افرادی دارند تئاتر کار می کنند که هیچ از آن نمی دانند

زهتاب در ادامه گفت: افرادی دارند تئاتر کار می کنند که هیچ از آن نمی دانند. بعد که اعتراض می کنیم می گویند مردم می خندند. یک دایره زنگی را به دست یک میمون بدهید مردم به آن هم می خندند. مگر هرچیزی که مردم به آن بخندند تئاتر است؟ مگر جوک و لطیفه تعریف کردن تئاتر است؟ اگر من نتوانم این ها را به وزیر ارشاد بگویم به چه کسی باید بگویم؟ من نمی خواهم وزیر را ببینم که چیزی به من بدهد. می خواهم درد های هنرمندان را به گوش او برسانم.

این بایگر پیشکسوت سینما عنوان کرد: در زمان ناصرالدین شاه یک گروه ارکستر رفته بودند و برای شاه اجرا کردند. شاه که از آهنگ خوشش آمده بود گفت: 10 سکه به آنها بدهید. چند قطعه دیگر که اجرا کردند به همین منوال شاه سکه های دیگری را به آنها بخشید. فردای آن روز گروه ارکستر به مسئول پرداخت گفت: سکه هایی که شاه گفته بود را بدهید. آن مسئول گفت شاه خواب است. اجازه دهید بیدار شود. رهبر ارکستر گفت: شاه که دیشب اجازه داد. مسئول پرداخت گفت دیشب شاه گفت به آنها سکه بدهید امروز که بیدار شود اگر هنوز بر سر حرف دیشب باشد می پرسد که آیا سکه ها را به آنها دادید؟ شاه که بیدار شد رهبر ارکستر به شاه گفت: دیشب شما گفتید به ما پاداش بدهند. شاه در جواب گفت: دیشب شما چیزی زدید که ما خوشمان بیاید و ما هم چیزی گفتیم که شما خوشتان بیاید. حکایت عجیبی است.

وضعیت هنر و سینمای مملکت خیلی خراب است. اهل فن از کار دور گشته اند

وی اظهار داشت: وضعیت هنر و سینمای مملکت خیلی خراب است. اهل فن از کار دور گشته اند. یک فیلم یا سریال می خواهند بسازند چند دختر و پسر جوان می آورند تا اینگونه مخاطب را پای فیلم بنشانند. قبل از انقلاب یک بازیگر مدیریت یک سالن تئاتر را بر عهده داشت. یک روز که تمرین می کردند مستخدم آمد و به او گفت که یک جوان نامه ای برای شما آورده است. نامه از طرف رئیس تولید شبکه یک که پزشک نیز بود از این قرار بود که حامل نامه پسر باجناق من است و نقش اول نمایش را به او بدهید. آن بازیگر هم در جواب آن رئیس نامه ای به مستخدم داد تا برای وی ببرد. بازیگر در نامه نوشته بود که آقای رئیس یک مجوز طبابت برای مستخدم من صادر کنید تا آغاز به کار طبابت کند. رئیس بعد از خواندن نامه با بازیگر تماس گرفت و گفت به مزاحی که در نامه کرده بودید بسیار خندیدم. بازیگر گفت کاملا جدی گفتم. رئیس گفت اما مستخدم شما که علم طبابت نمی داند و درس نخوانده است و بازیگر در جواب گفت که چگونه انتظار دارید پسر باجناق شما که علم بازیگری نمی داند و درس این رشته را نخوانده است را بپذیرم. هرچیزی دانش و تخصصی می خواهد.

هنر تئاتر ما در اثر بی کفایتی مرکز هنرهای نمایشی در حال از بین رفتن است

محسن زهتاب گفت: دلم می خواهد با آقای وزیر ارشاد ملاقات داشته باشم و گفتگو کنم. بگویم که هنر تئاتر ما در اثر بی کفایتی مرکز هنرهای نمایشی در حال از بین رفتن است. شالوده تئاتر را دارند از بین می برند. تئاتر در واقع یعنی تئاتر آزاد، تئاتر دولتی در حقیقت تئاتر نیست. در هیچ کجای دنیا تئاتر دولتی نیست. دولت تنها به تئاتر کمک می کند.

برخی فکر می کنند مردم نمی فهمند. به صراحت می گویند مردم نمی فهمند. باید بگویم مردم می فهمند این شما هستید که نمی فهمید.

وی ادامه داد: آقای رئیس جمهور می گوید مردم تفریح می خواهند. اگر تئاتر و سینما و موسیقی تفریح نیست، پس شما بگویید تفریح چیست؟ اگر اینها تفریح نیستند پس چرا تلویزیون خودتان این ها را پخش می کند؟ برخی از وعاظ متاسفانه حرف هایی می زنند که دین و اعتقادات مردم را مورد اهانت قرار می دهند و با مذهب مردم بازی می کنند. این ها چرا به راحتی می توانند هر چیزی که می خواهند بگویند؟ با ما هر کاری می کنید اشکال ندارد اما لطفا به شعورمان توهین نکنید. برخی فکر می کنند مردم نمی فهمند. به صراحت می گویند مردم نمی فهمند. باید بگویم مردم می فهمند این شما هستید که نمی فهمید.

 

پس از انقلاب جای روحانی و نظامی تغییر کرد

زهتاب خاطرنشان کرد: هفت یا هشت سال بود از انقلاب گذشته بود. یک روز جمعه  جایی نشسته بودیم، برخی می گفتند انقلاب صورت نگرفته است. من می گفتم که انقلاب شده است و نمی توان منکر آن شد. در همین حین از تلویزیون نماز جمعه پخش می شد. یک سرهنگ ارتشی پشت تریبون قرآن تلاوت می کرد. سپس یک عده روحانی را دیدیم که تفنگ بر دوش آمدند و تقریبا در صف های اول نشستند. من به دوستان گفتم ببینید جای سرهنگ و روحانی تغییر کرده است. الان سرهنگ ارتش به نماز جمعه رفته و قرآن می خواند در حالی که قبل از انقلاب حتی ممکن است نماز جمعه هم نمی رفته است و روحانی تفنگ بر دوش دارد و به جنگ رفته است.

تئاتر در حال نابودی است باید به داد آن برسیم

وی در پایان گفت:تنها لذت من از زندگی تئاتر است. با اینکه به خاطر تئاتر چیزیهای فراوانی را از دست داده ام اما واقعا از آن لذت می برم. اهانت و بی احترامی به تئاتر را بر نمی تابم. می خواهم با وزیر ملاقات و گفتگو داشته باشم. تئاتر در حال نابودی است. باید به داد آن برسیم.

 

گفتگو از احسان رستمیان